«مافیای هنرهای تجسمی» یا کارآفرینان هنری؟ بررسی نقشی پنهان در اقتصاد هنر
مهدی خاکی فیروز ، هنرهای تجسمی بخشی از فرهنگ هر جامعه است که تاثیر قابل توجهی بر اقتصاد و هویت آن دارد. اخیراً اصطلاح «مافیای هنرهای تجسمی» برای افرادی به کار میرود که با صادرات آثار هنری و برگزاری نمایشگاههای بینالمللی در حوزه هنرهای تجسمی، به توسعه اقتصادی این بخش کمک میکنند. اما آیا این افراد باید مورد نقد قرار گیرند یا به عنوان ناجیان اقتصاد هنر شناخته شوند؟
صادرات آثار هنری: فرصت یا تهدید؟
در حالی که مشکلات اقتصادی در ایران برای بسیاری از مردم امکان خرید آثار هنری را محدود کرده، گروهی از فعالان هنری با صادرات آثار به بازارهای بینالمللی نقش مهمی در توسعه اقتصادی هنر ایفا میکنند. این صادرات نه تنها موجب معرفی بیشتر هنر ایران به جهانیان میشود، بلکه به هنرمندان داخلی کمک میکند تا درآمد کسب کرده و به فعالیتهای خود ادامه دهند.
کمالالملک و فرصت از دست رفته
در تاریخ هنر ایران، نمونههای بسیاری وجود دارد که نشان میدهد حمایتهای حکومتی میتوانست مسیر بهتری برای هنرهای تجسمی کشور ایجاد کند. یکی از این مثالها کمالالملک است که از فروش آثارش به دربار قاجار خودداری کرد و شاید فرصت بزرگی برای معرفی هنر خود به جهان از دست داد. شاید اگر او آثارش را میفروخت، نقاشیهایش به نمادهای بینالمللی فرهنگ و هنر ایران تبدیل میشدند.
مافیا یا کارآفرینان هنری؟
عدهای فعالان بازار هنر را «مافیای هنر» مینامند، اما آیا این عنوان منصفانه است؟ این افراد با ایجاد بازارهای جدید و افزایش تقاضا برای آثار ایرانی، نقش مهمی در رشد این حوزه دارند. آنها با ایجاد ارتباط میان هنرمندان داخلی و بازارهای جهانی، به پیشرفت هنرهای تجسمی ایران کمک کردهاند.
نتیجهگیری: تقدیر از نقش مافیا در توسعه هنرهای تجسمی
بدون دسترسی به بازارهای بینالمللی، اقتصاد هنرهای تجسمی نمیتواند به رشد مطلوبی دست یابد. بهجای انتقاد از فعالانی که در این حوزه تلاش میکنند، باید از فعالیتهای آنان تقدیر و به دنبال تقویت بیشتر این بخش بود.