وقتی اقتصاد سقوط میکند، مردم چه کتابهایی میخوانند؟

آزاده ابوطالبی ، رابطه بین اقتصاد و ادبیات پیچیده، اما انکارناپذیر است. تاریخ نشان میدهد که در دوران بحرانهای اقتصادی، الگوهای مطالعه و گرایشهای محتوایی کتابهای پرفروش تغییر میکنند. رکود، تورم، بیکاری و نابرابری اقتصادی تنها بر زندگی روزمره مردم تأثیر نمیگذارند، بلکه ذهنیت و نیازهای فکری آنها را نیز دگرگون میکنند. وقتی جوامع با چالشهای مالی مواجه میشوند، خوانندگان بیشتر به دنبال پاسخ، امید، یا حتی گریز از واقعیت در میان صفحات کتابها میگردند. اما این تغییرات چگونه در ادبیات بازتاب مییابند و چه کتابهایی در زمان بحرانهای اقتصادی محبوبتر میشوند؟
در دورههای بحران اقتصادی، مردم تمایل دارند به داستانهایی روی بیاورند که بازتابی از وضعیت خودشان باشند. در دوران رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰، آثار واقعگرایانهای مانند خوشههای خشم جان اشتاینبک، که داستان مبارزه کارگران مهاجر با فقر را روایت میکرد، محبوب شدند. در دوران بحران مالی ۲۰۰۸ نیز، کتابهای مرتبط با سقوط اقتصاد، مدیریت مالی شخصی و رمانهایی که به بیثباتی اجتماعی میپرداختند، افزایش فروش داشتند. واقعگرایی اجتماعی در این دوران تقویت میشود و خوانندگان به دنبال آثاری هستند که نگرانیهای آنها را منعکس کند و شاید راهحلی برای عبور از بحران به آنها ارائه دهد.
در مقابل، بحرانهای اقتصادی گاهی به افزایش محبوبیت ژانرهای فرار از واقعیت نیز منجر میشوند. در دورههای نااطمینانی مالی، برخی خوانندگان به ادبیات فانتزی، علمیتخیلی و رمانهای عاشقانه پناه میبرند تا ذهن خود را از فشارهای اقتصادی دور نگه دارند. به عنوان مثال، پس از بحران اقتصادی ۲۰۰۸، فروش مجموعههای فانتزی مانند هری پاتر و بازی تاجوتخت به طرز چشمگیری افزایش یافت. در حقیقت، هنگامی که واقعیت بیش از حد سنگین میشود، مردم تمایل دارند به دنیاهای خیالی روی بیاورند که در آنها کنترل بیشتری بر سرنوشت خود احساس کنند.
کتابهای خودیاری و مدیریت مالی نیز در دوران بحرانهای اقتصادی رشد قابلتوجهی دارند. در دوره رکود یا تورم شدید، مردم بیشتر به دنبال یادگیری روشهای جدید برای مدیریت منابع مالی خود هستند. کتابهایی مانند پدر پولدار، پدر بیپول از رابرت کیوساکی یا ثروتمندترین مرد بابل در دورههای بحران مالی فروش بیشتری دارند، زیرا به مخاطبان راهکارهای عملی برای پسانداز، سرمایهگذاری و مدیریت اقتصادی ارائه میدهند. در همین حال، کتابهای روانشناسی مثبتگرا که بر افزایش انگیزه و تابآوری در برابر چالشها تمرکز دارند، مانند قدرت مثبتاندیشی یا شکست ناپذیر، محبوبیت بیشتری پیدا میکنند.
نویسندگان نیز در مواجهه با بحرانهای اقتصادی، شیوه نگارش و محتوای آثار خود را تغییر میدهند. در دورانهای رکود، مفاهیم مانند بقا، مبارزه با نابرابری، فساد اقتصادی و اختلاف طبقاتی بیشتر در رمانها و مقالات مطرح میشوند. همچنین، نویسندگان به بازآفرینی داستانهایی میپردازند که تجربه جمعی جامعه را به تصویر میکشند. این مسئله را میتوان در افزایش محبوبیت داستانهایی که شخصیتهای آنها با مشکلات مالی دستوپنجه نرم میکنند، مشاهده کرد. در این دورهها، سبک نوشتار نیز سادهتر و به زبان مردم نزدیکتر میشود، زیرا خوانندگان تمایل بیشتری به ارتباط با متنهایی دارند که بازتابی از زندگی واقعیشان باشد.
در همین حال، صنعت نشر نیز در دوران بحران اقتصادی دستخوش تغییرات عمدهای میشود. کاهش قدرت خرید مردم به معنی کاهش فروش نسخههای چاپی و افزایش محبوبیت کتابهای الکترونیکی و صوتی است. در بسیاری از کشورها، بحرانهای اقتصادی باعث شدهاند که ناشران به دنبال روشهای جدیدی برای کاهش هزینههای تولید باشند، از جمله چاپ کتابهای ارزانتر یا ارائه تخفیفهای بیشتر. در عین حال، تقاضا برای موضوعات خاصی مانند تاریخ اقتصادی، تحلیلهای مالی و داستانهای انگیزشی افزایش مییابد.
در نهایت، تأثیر بحرانهای اقتصادی بر ادبیات تنها به تغییر در موضوعات کتابهای پرفروش محدود نمیشود. این بحرانها بر شیوه نوشتن، انتخاب داستانها، صنعت نشر و حتی سلیقه خوانندگان تأثیر میگذارند. ادبیات همواره آینهای از واقعیتهای اجتماعی بوده و باقی خواهد ماند، و در دورانهای ناپایدار اقتصادی، این آینه واقعیتی پرتنشتر، چالشبرانگیزتر و درعینحال پر از امید را منعکس میکند.