بازارمالیصنعت و بازرگانی

دلار: عشق یا مصلحت؟

کاوشی در اقتصاد و دل‌بستگی‌های جدید

مهدی خاکی فیروز ، از کجا شروع شد که مردم برای دلاری که روزگاری حتی به آن توجهی نمی‌کردند، این‌چنین بی‌تاب شدند؟ در سرزمین مادری‌مان، جایی که برای هر چیزی ارزش خاصی قائل بودیم، حالا دلار به نوعی در مرکز توجه قرار گرفته است؛ شاید چون دیگر پول ملی‌مان آن اقتدار قدیم را ندارد و مردم به دنبال دارایی‌ای پایدارتر برای سرمایه‌های خود هستند.

روزهای خوشِ ارزش پول ملی

وقتی از گذشته صحبت می‌کنیم، ناخودآگاه به روزهایی می‌رسیم که هر کسی ارزش پول ملی را در دست داشت، از کارگر ساده گرفته تا تجار و کسبه. آن روزها، هر سکه و اسکناس نه تنها ارزش مالی بلکه ارزش فرهنگی و اجتماعی داشت. اما امروز، این ثروت به مرور زمان ارزش خود را از دست داده است؛ به‌گونه‌ای که مردم، از نگرانی اینکه پول‌شان به‌سرعت از دست برود، به دلار و طلا به عنوان جایگزین‌های امن روی آورده‌اند.

آیا دلار خانه‌ای در قلب مردم ساخته؟

دلار در این روزهای پر التهاب تبدیل به نماد امن سرمایه‌گذاری شده است. مردم در معاملاتشان به این ارز فرنگی دل می‌بندند و روز به روز بیشتر به آن وابسته می‌شوند. اما این دلبستگی ناپایدار است، چرا که دلار نیز تحت تأثیر سیاست‌های خارجی و داخلی دچار نوسانات شدیدی می‌شود. با وجود این، وقتی گزینه دیگری وجود ندارد، دلار مثل یک ناجی ظاهر می‌شود. شاید مردم نمی‌خواهند به دلار وابسته باشند، اما به دلیل کاهش قدرت خرید و تورم، دیگر چاره‌ای ندارند.

افسانه‌ای به نام بانک مرکزی

بانک مرکزی با سیاست‌های مختلف سعی می‌کند بازار را به ثبات برساند، ولی به نظر می‌رسد که به نوعی اسیر بازی‌های نوسانی ارز و دلار شده است. بانک مرکزی که روزگاری نقش یک ابرقهرمان اقتصادی را ایفا می‌کرد، حالا خودش هم با مشکلات عدیده‌ای مواجه است. در این میان، مردم هر روز با قضاوت‌هایی مواجه‌اند که چرا دلار خریده‌اند یا چرا همچنان به پول ملی اعتماد ندارند. ولی آیا کسی از آن‌ها پرسیده که دلیل این بی‌اعتمادی چیست؟ شاید لازم است به جای قضاوت مردم، بانک مرکزی و سیاست‌گذاران اقتصادی پاسخگوی شرایط کنونی باشند.

زخم عمیق تورم بر پیکره اقتصاد

تورم، همچون زخم عمیقی است که نه تنها اقتصاد، بلکه زندگی روزمره مردم را تحت تأثیر قرار داده است. با هر روز افزایش قیمت‌ها، مردم بیشتر به سمت ارزهای خارجی سوق داده می‌شوند تا ارزش سرمایه‌های خود را حفظ کنند. شاید اگر تورم به این میزان وحشتناک نبود، مردم همچنان از پول ملی خود دفاع می‌کردند و در دل‌شان جایی برای دلار باز نمی‌کردند. اما افزایش بی‌رویه قیمت‌ها و کاهش ارزش پول ملی، همگان را به سمت دلار و طلا سوق داده است، چرا که این‌ها گزینه‌های ایمن‌تری به نظر می‌رسند.

پول ملی؛ میراثی که در حال فراموشی است

کاهش ارزش پول ملی، میراث گذشتگان را هم کم‌ارزش‌تر کرده است. زمانی بود که هر ایرانی با افتخار از پول کشورش صحبت می‌کرد و اسکناس‌هایش را در دست داشت. اکنون، این اسکناس‌ها رنگ و بوی خود را از دست داده‌اند و دیگر در دستان مردم جایی ندارند. این یک هشدار است؛ چرا که ارزشی که برای نسل‌ها ساخته شده بود، اکنون با بی‌اعتنایی کنار گذاشته شده و به دست فراموشی سپرده می‌شود.

دلار، عشق نیست؛ مصلحت است!

در نهایت، دلار در دل مردم جایی ندارد؛ بلکه تنها یک ابزار است. مردمی که روزگاری ارزش پول ملی را در دل‌شان داشتند، اکنون دل‌شان برای آن ارزش تنگ شده است و دلار را تنها به عنوان یک تصمیم اقتصادی و نه یک عشق، به آغوش کشیده‌اند. شاید اگر سیاست‌های درستی اتخاذ شود و ثبات اقتصادی بازگردد، مردم باز هم با افتخار پول ملی خود را در دست خواهند گرفت و دلار تنها یک نام در خاطرات باقی خواهد ماند.

گوشی تو چک کن
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا