سبک زندگیسفر

گردشگری در عصر بحران اقتصادی؛ راهنما برای سفرهای خیالی!

مهدی خاکی فیروز، روزی روزگاری، سفر رفتن کاری معمولی بود. بلیت می‌خریدی، چمدان می‌بستی و با دل خوش سوار هواپیما می‌شدی، انگار که دنیا هنوز منطقی است. اما حالا، در روزگار بحران اقتصادی، همین که به فکر سفر بیفتی، بانک حسابت از ترس خودش را به بیهوشی می‌زند و کارت بانکی‌ات مظلومانه پیغام «موجودی کافی نیست» را زمزمه می‌کند.

زمانی، آدم‌ها با چمدان‌های پر از لباس و امید راهی سفر می‌شدند. حالا با اکسل هزینه‌ها و ماشین‌حساب در دست، مشغول حساب‌وکتاب‌اند که آیا می‌توانند حداقل تا ایستگاه اتوبوس محل هم بروند یا نه. تورهای گردشگری، که روزگاری با شعارهای پر زرق‌وبرق «سفر لاکچری با کمترین هزینه» مشتری جذب می‌کردند، حالا رک و راست نوشته‌اند: «فقط اگر وام گرفته‌اید، ثبت‌نام کنید.»

خرید بلیت هواپیما، که زمانی عملی معمولی بود، حالا به چیزی بین معجزه و جنون تبدیل شده است. قیمت بلیت یک مسیر داخلی چنان سر به فلک کشیده که آدم وسوسه می‌شود مسیر را با پای پیاده برود و در راه، خاطرات مارکوپولو را زنده کند. بلیت‌های خارجی هم که دیگر به افسانه‌های اساطیری پیوسته‌اند. اگر روزی بتوانی بلیت رفت‌وبرگشت بخری، باید آماده باشی که در فرودگاه از تو بپرسند: «چمدان همراه دارید یا سند خانه را هم گرو گذاشته‌اید؟»

هزینه هتل‌ها هم دست کمی از قیمت بلیت‌ها ندارند. گزینه‌های اقامتی به سه دسته تقسیم شده‌اند: ۱. هتل‌های لاکچری (برای آن‌هایی که با اعداد و ارقام رابطه‌ای ندارند)، ۲. مسافرخانه‌های اقتصادی (که در آن‌ها بیشتر از تخت، حسرت استراحت می‌فروشد)، ۳. و در نهایت، خانه فامیل‌ها (تنها گزینه واقعی برای بسیاری از ما). البته اقامت در خانه فامیل هم خالی از هزینه نیست، زیرا در نهایت مجبور خواهی شد روزی چند ساعت درباره وضعیت اقتصادی و مقایسه قیمت‌ها با سال‌های گذشته صحبت کنی، که خودش یک نوع شکنجه مدرن محسوب می‌شود.

حالا که بلیت و هتل از فهرست حذف شده، شاید به این فکر بیفتی که لااقل یک سفر جاده‌ای بروی. اما اینجا هم بنزین با نگاهی عاقل‌اندرسفیه به تو یادآوری می‌کند که رویای جاده‌گردی را کنار بگذاری. هزینه سوخت چنان بالا رفته که اگر در یک پمپ‌بنزین باک ماشین را پر کنی، بقیه رانندگان با احترام به تو نگاه می‌کنند، انگار که یک میلیاردر را از نزدیک دیده‌اند.

اما فرض کنیم به طریقی نامعلوم از پس همه این هزینه‌ها برآمده‌ای و خودت را به مقصد رسانده‌ای. حالا وقت گشت‌وگذار و تفریح است، مگر نه؟ اشتباه نکن! هزینه ورودی موزه‌ها، پارک‌ها و حتی سرویس‌های بهداشتی عمومی طوری شده که باید برای ورود به هر جایی، حساب بانکی‌ات را بررسی کنی. خرید سوغاتی هم که دیگر شوخی است! روزگاری مردم با چمدان‌های پر از سوغاتی برمی‌گشتند، اما حالا تنها چیزی که می‌توانی با خودت بیاوری، خاطراتی است که آن هم در صورت داشتن حافظه کافی در گوشی‌ات ذخیره خواهد شد.

در نهایت، سفر دیگر آن تجربه ساده و دل‌انگیز گذشته نیست. حالا بیشتر شبیه یک مأموریت غیرممکن شده که در آن باید از موانع قیمتی عبور کنی، از پس چالش‌های اقتصادی بربیایی و در نهایت، با جیب خالی اما لبخندی مصنوعی به خانه برگردی. شاید روزی دوباره سفر رفتن برای همه ممکن شود، اما تا آن روز، باید به تماشای مستندهای گردشگری قناعت کنیم و با دیدن عکس‌های دیگران آهی عمیق بکشیم.

گوشی تو چک کن
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا