
بابک نبی ، ساعت سه صبح است. گوشیات روی میز میلرزد. پیامی از یک برند ناشناخته دریافت کردهای: «۲۰ درصد تخفیف فقط برای شما!». چطور اینها میدانند که تو دیروز همین محصول را در یک سایت دیگر جستوجو کرده بودی؟ هنوز بهتزدهای که تبلیغ دیگری ظاهر میشود: «این محصول دقیقاً مناسب سلیقه شماست!» سلیقه من؟ از کِی؟ من که خودم هنوز نمیدانم چه میخواهم! اما ظاهراً دنیای دادهها بهتر از خودت تو را میشناسد.
سالها پیش، اگر کسی میگفت اطلاعات شخصی تو از خودت ارزشمندتر است، احتمالاً نیشخند میزدی. اما حالا، همین نام، سن، علایق، مکان جغرافیایی و حتی ساعت خوابت، طلاست. نه از آن طلایی که در گاوصندوق نگه میداری، بلکه از آن نوعی که شرکتهای بزرگ برایش میلیاردها دلار خرج میکنند. بله، تو محصولی هستی که هرگز نفهمیدی فروخته شدهای.
در دنیایی که دادهها حکم نفت قرن بیستویکم را دارند، هر کلیک، هر حرکت موس، حتی لحظهای که روی یک عکس در اینستاگرام مکث میکنی، ذخیره و تحلیل میشود. تصور کن صبح زود قهوهات را میخری، کارت را روی دستگاه میزنی و لحظهای بعد، تبلیغات قهوه در همه جا دنبالت میکنند. حیرتآور است، مگر نه؟ انگار گوشی هوشمندت بیشتر از تو میداند که به کافئین اعتیاد داری.
حالا تصور کن که دادههای تو هر روز خرید و فروش میشوند. شرکتها با استفاده از الگوریتمهای پیشرفته و هوش مصنوعی، از این اطلاعات برای شناختن تو استفاده میکنند. مثلاً اگر در نیمهشب به دنبال بلیط سفر بگردی، احتمال دارد قیمتها برایت کمی بالاتر باشند، چون سیستمها متوجه شدهاند که احتمالاً تصمیم گرفتهای و عجله داری. حالا کی ضرر کرد؟ تو یا شرکتهای هواپیمایی که سود بیشتری به جیب زدهاند؟
این تجارت آنقدر گسترده شده که حالا شرکتهایی وجود دارند که شغلشان فقط خرید و فروش داده است. به آنها «دلالان داده» میگویند. تو هرگز نامشان را نمیشنوی، اما آنها همهچیز را دربارهات میدانند. حتی اگر امروز در گوگل جستوجو کنی «چگونه کوسهها از آب میپرند؟»، انتظار داشته باش که فردا تبلیغ تور غواصی دریافت کنی.
اما داستان فقط به تبلیغات ختم نمیشود. دادههای تو روی سیاست، اقتصاد و حتی آیندهات تأثیر دارند. انتخابات را به خاطر بیاور. شاید همان خبری که تو را قانع کرد به کاندیدای خاصی رأی بدهی، مخصوص تو طراحی شده بود. نه، این دیگر تئوری توطئه نیست. این واقعیت دیجیتالی ماست.
دادههای تو آنقدر مهماند که حتی اگر هیچ هزینهای برای یک اپلیکیشن پرداخت نکنی، باز هم محصول اصلی تویی. آن بازی رایگانی که نصب کردی؟ آن نرمافزاری که شرایطش را نخوانده قبول کردی؟ تبریک میگویم، تو همین حالا تکهای از اقتصاد داده شدهای.
پس، چه باید کرد؟ شاید چارهای نیست جز اینکه بپذیریم در عصر مدرن، خودمان تبدیل به سرمایه شدهایم. میتوانی شبکههای اجتماعی را ترک کنی، از موتورهای جستوجوی ناشناس استفاده کنی یا گوشیات را برای همیشه خاموش کنی، اما بگذار صادق باشیم؛ کسی واقعاً این کار را میکند؟ شاید نه. چون در نهایت، همه ما این واقعیت را پذیرفتهایم: دادههای ما بیشتر از خودمان ارزش دارند.