مالیات تصاعدی: پلی برای کاهش نابرابری اقتصادی
الهه کاکایی ، فرض کنید جامعهای را به یک میز بزرگ شام تشبیه کنیم. برخی افراد در این میز از انواع غذاهای لذیذ بهرهمندند و بشقابشان لبالب پر است، در حالی که دیگران حتی لقمهای برای شروع ندارند. مالیات، بهعنوان یکی از ابزارهای اقتصادی، قرار است این سفره را به شکلی عادلانهتر میان همه تقسیم کند. اما آیا این ابزار بهدرستی عمل میکند؟ آیا مالیات میتواند فاصله میان فقیر و غنی را کاهش دهد، یا تنها به پیچیدگیهای بیشتر در ساختار اقتصادی دامن میزند؟
مالیات در قلب عدالت اجتماعی قرار دارد. این ابزار اقتصادی از همان ابتدا برای تأمین هزینههای عمومی طراحی شده بود، اما در طول زمان به ابزاری برای بازتوزیع ثروت تبدیل شد. به بیان سادهتر، دولتها با گرفتن مالیات بیشتر از افراد و شرکتهای ثروتمند، منابع مالی لازم را برای ارائه خدمات عمومی به گروههای کمدرآمد فراهم میکنند. اما این ایده زیبا در عمل با چالشهای فراوانی روبهرو است.
در کشورهای توسعهیافته، سیستمهای مالیاتی معمولاً به گونهای طراحی شدهاند که طبقات ثروتمند سهم بیشتری از درآمد خود را به دولت بپردازند. این نوع سیستم مالیاتی که به آن “مالیات تصاعدی” گفته میشود، میتواند فاصله طبقاتی را کاهش دهد. بهعنوان مثال، سوئد با یکی از بالاترین نرخهای مالیات بر درآمد در جهان، توانسته است به یکی از عادلانهترین جوامع اقتصادی تبدیل شود. اما آیا این مدل در کشورهای دیگر هم کارایی دارد؟
در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، چالشهای بزرگی در اجرای سیاستهای مالیاتی وجود دارد. فرار مالیاتی، نبود شفافیت و ضعف سیستمهای نظارتی از جمله مشکلاتی هستند که کارایی سیستم مالیاتی را کاهش میدهند. وقتی ثروتمندان بهراحتی از پرداخت مالیات فرار میکنند، بار مالی بیشتری بر دوش طبقات متوسط و کمدرآمد میافتد. این وضعیت نهتنها عدالت اجتماعی را زیر سوال میبرد، بلکه باعث افزایش نارضایتی عمومی و بیاعتمادی به سیستم اقتصادی میشود.
یکی از جنبههای مهم در مالیات، استفاده از درآمدهای مالیاتی برای بهبود کیفیت زندگی همه اقشار جامعه است. هزینهکرد منابع مالیاتی در بخشهایی مانند آموزش، بهداشت و زیرساختها، میتواند شکاف میان طبقات مختلف را کاهش دهد. برای مثال، آموزش رایگان و باکیفیت که از محل درآمدهای مالیاتی تأمین میشود، میتواند فرصتهای برابر را برای کودکان از خانوادههای مختلف فراهم کند. این نوع سرمایهگذاریها نهتنها به بهبود زندگی افراد کمک میکند، بلکه در بلندمدت به رشد اقتصادی پایدار منجر میشود.
اما این تنها یک روی سکه است. بسیاری از منتقدان بر این باورند که سیستمهای مالیاتی در عمل عادلانه نیستند. آنها معتقدند که بار اصلی مالیات بر دوش طبقات متوسط قرار میگیرد، در حالی که شرکتهای بزرگ و فوقثروتمندان با استفاده از loopholes (گافهای قانونی) و مشاوران مالی ماهر، از پرداخت سهم عادلانه خود شانه خالی میکنند. این انتقادها نشان میدهد که عدالت اجتماعی تنها با وضع قوانین مالیاتی کافی نیست، بلکه اجرای دقیق و نظارت جدی نیز لازم است.
یکی دیگر از جنبههای مهم مالیات در کاهش فاصله طبقاتی، موضوع “مالیات بر ثروت” است. این نوع مالیات که بر داراییهای افراد، مانند املاک و سرمایهگذاریها اعمال میشود، میتواند یکی از موثرترین ابزارها برای کاهش تمرکز ثروت در دست عدهای محدود باشد. فرانسه و آلمان از جمله کشورهایی هستند که این نوع مالیات را اجرا میکنند، هرچند که اجرای آن با چالشهای فراوانی روبهرو بوده است.
در نهایت، مالیاتها یکی از مهمترین ابزارها برای کاهش فاصله طبقاتی و تقویت عدالت اجتماعی هستند، اما این ابزار باید با دقت و شفافیت بهکار گرفته شود. اگر مالیات بهگونهای طراحی و اجرا شود که طبقات متوسط و کمدرآمد بیشترین فشار را متحمل شوند، نهتنها عدالت اجتماعی تحقق نمییابد، بلکه فاصله طبقاتی نیز بیشتر میشود. اما اگر این ابزار بهدرستی مورد استفاده قرار گیرد، میتواند به پلی میان فقیر و غنی تبدیل شود و سفرهای عادلانهتر برای همه ایجاد کند.