سوداگری و توسعه اقتصادی؛ دو روی یک سکه
محمد حاجی مومنی ، در دنیای پیچیده اقتصاد معاصر، سوداگری در بازارهای مالی به پدیدهای بحثبرانگیز تبدیل شده است. برخی آن را عامل بیثباتی و بحرانهای مالی میدانند و گروهی دیگر معتقدند سوداگران نقش مهمی در نقدشوندگی و کارایی بازارها ایفا میکنند. این دوگانگی دیدگاه، ریشه در پیچیدگیهای ذاتی بازارهای مالی و تأثیرات چندبعدی فعالیتهای سوداگرانه دارد.
تجربه بحران مالی 2008 نشان داد که چگونه فعالیتهای سوداگرانه در بازار مسکن آمریکا به بحرانی جهانی تبدیل شد. با این حال، همین بحران نشان داد که مرز میان سرمایهگذاری مولد و سوداگری تا چه حد مبهم است. بسیاری از نهادهای مالی که متهم به سوداگری شدند، در واقع بخشی از سیستم پیچیده تأمین مالی اقتصاد جهانی بودند.
نظریهپردازان کلاسیک اقتصاد معتقد بودند بازارها خود را تنظیم میکنند و سوداگری در نهایت به تعادل قیمتها کمک میکند. اما بحرانهای مالی متعدد در قرن بیستم و بیست و یکم نشان داد که این دیدگاه سادهانگارانه است. سوداگران با ایجاد حبابهای قیمتی و رفتارهای گلهای، گاه اقتصاد را از مسیر تعادل خارج میکنند.
در عصر دیجیتال، ماهیت سوداگری تغییر کرده است. معاملات الگوریتمی و هوش مصنوعی، سرعت و پیچیدگی معاملات را به حدی رسانده که درک و کنترل آن برای نهادهای نظارتی دشوار شده است. این پیچیدگی، خطر بیثباتی سیستمیک را افزایش داده است.
مطالعات تجربی نشان میدهد که سوداگری در حد متعادل، به کارایی بازار کمک میکند. سوداگران با شناسایی و بهرهبرداری از ناکاراییهای قیمتی، به تخصیص بهینه منابع کمک میکنند. آنها همچنین با پذیرش ریسک، نقدشوندگی بازار را افزایش میدهند و هزینه معاملات را کاهش میدهند.
اما مشکل زمانی آغاز میشود که سوداگری از حد معقول فراتر میرود. در چنین شرایطی، قیمتهای بازار از ارزشهای بنیادی فاصله میگیرند و حبابهای قیمتی شکل میگیرند. این حبابها وقتی میترکند، میتوانند خسارات جبرانناپذیری به اقتصاد واقعی وارد کنند.
تجربه بازارهای نوظهور نشان میدهد که آسیبپذیری در برابر سوداگری، با درجه توسعهیافتگی نهادی رابطه معکوس دارد. کشورهایی با نظامهای نظارتی ضعیف و بازارهای مالی کمعمق، بیشتر در معرض آسیبهای سوداگری قرار دارند.
ظهور ارزهای دیجیتال، فصل جدیدی در تاریخ سوداگری گشوده است. نوسانات شدید قیمت بیتکوین و سایر رمزارزها، نشان میدهد که چگونه فناوریهای جدید میتوانند به ابزاری برای سوداگری گسترده تبدیل شوند.
بحث دیگر، تأثیر سوداگری بر نابرابری اقتصادی است. سودهای کلان حاصل از معاملات سوداگرانه، عمدتاً نصیب گروه کوچکی از فعالان مالی میشود، در حالی که هزینههای بحرانهای مالی را کل جامعه میپردازد.
نقش فناوری در تغییر ماهیت سوداگری قابل توجه است. معاملات فرکانس بالا که در کسری از ثانیه انجام میشوند، ماهیت رقابت در بازارهای مالی را تغییر دادهاند. این نوع معاملات، پرسشهای جدی درباره عدالت و کارایی بازار مطرح میکنند.
تجربه نشان داده که مقرراتگذاری در این حوزه بسیار پیچیده است. محدود کردن بیش از حد سوداگری میتواند به کاهش کارایی بازار منجر شود، در حالی که آزادی بیش از حد، خطر بیثباتی را افزایش میدهد.
مسئله مهم دیگر، ارتباط سوداگری با نوآوری مالی است. بسیاری از ابزارهای مالی جدید که امروزه برای مدیریت ریسک ضروری هستند، ابتدا توسط سوداگران توسعه یافتند. مشتقات مالی، که امروزه نقش مهمی در پوشش ریسک دارند، نمونهای از این نوآوریها هستند.