تلاشهای بذرپاش ناکام ماند، خطری که از بیخ گوش بانکها گذشت
بذرپاش با دیدگاهی که شاید در ابتدا منطقی به نظر میرسید، بر این باور بود که تزریق منابع بانکی به ساخت مسکن میتواند مشکلات بازار مسکن را کاهش دهد.
به گزارش عدد آنلاین، مهدی خاکی فیروز: در سالهای اخیر، نظام بانکی ایران با چالشهای متعددی دستوپنجه نرم کرده است، اما شاید هیچکدام به اندازه فشار دولت برای تخصیص بخش عظیمی از منابع بانکی به پروژههای ساخت مسکن، تهدیدکننده نبوده است. در این میان، بذرپاش، وزیر راه و شهرسازی دولت قبلی، با اصرار بر اینکه بانکها باید بیش از نیمی از منابع خود را به ساخت و ساز مسکن اختصاص دهند، نه تنها صنعت بانکداری را به سمت بحران سوق داد، بلکه زمینهساز فروپاشی اقتصاد کلان کشور نیز شد.
سیاستهای مسکنی بذرپاش: نگاهی به پشت پرده
بذرپاش با دیدگاهی که شاید در ابتدا منطقی به نظر میرسید، بر این باور بود که تزریق منابع بانکی به ساخت مسکن میتواند مشکلات بازار مسکن را کاهش دهد. اما نادیده گرفتن پیچیدگیهای نظام بانکی و تأثیرات زنجیرهای آن بر سایر بخشهای اقتصادی، این سیاست را به یک شمشیر دولبه تبدیل کرد. تخصیص بیش از 50 درصد منابع بانکی به پروژههای مسکنی، منابع لازم برای تأمین مالی سایر صنایع و کسبوکارها را به شدت محدود میکرد و این به معنای کاهش شدید سرمایهگذاری در بخشهای تولیدی و خدماتی و در نهایت، کاهش رشد اقتصادی کشور بود.
آیا بانکها توان پذیرش این فشار را داشتند؟
نظام بانکی ایران که با چالشهای متعددی نظیر مطالبات معوق، تورم بالا، و نوسانات ارزی دست به گریبان است، با فشاری مضاعف از سوی دولت برای تأمین مالی پروژههای مسکن روبرو شد. این فشار نه تنها منابع محدود بانکها را تحت تأثیر قرار داد، بلکه ریسک نقدینگی را نیز به طرز چشمگیری افزایش داد. اگر این سیاست بهطور کامل اجرایی میشد، به احتمال زیاد اغلب بانکهای ایران با بحران نقدینگی مواجه شده و حتی برخی از آنها به ورشکستگی میرسیدند.
پیاده شدن بذرپاش از قطار دولت: نجاتدهنده بانکها؟
خروج بذرپاش از دولت را میتوان به عنوان یکی از عوامل نجاتدهنده نظام بانکی کشور تلقی کرد. با تغییر وزیر راه و شهرسازی و تغییر سیاستها، بانکها فرصت یافتند تا از فشار سنگین تخصیص منابع به پروژههای مسکن رهایی یابند و به سمت تعادل و تنوع در تخصیص منابع خود حرکت کنند. این تغییر جهت نه تنها به بانکها اجازه داد تا از فروپاشی نجات یابند، بلکه به بهبود وضعیت اقتصادی کشور نیز کمک کرد.
پیامدهای بلندمدت؛ آیا نظام بانکی هنوز در خطر است؟
اگرچه خروج بذرپاش از دولت باعث کاهش فشارها بر بانکها شد، اما مسئله اصلی همچنان پابرجاست. تأکید بیش از حد دولت بر پروژههای مسکن بدون در نظر گرفتن توانایی بانکها و دیگر صنایع از قبیل سیمان و فولاد، میتواند در آیندهای نزدیک بار دیگر نظام بانکی و صنعتی کشور را در معرض خطر قرار دهد. این مسئله نیازمند سیاستگذاری دقیق و هماهنگ بین دولت، بانکها، و سایر بخشهای اقتصادی است تا توازن میان توسعه مسکن و سایر بخشهای اقتصادی حفظ شود.
سخن آخر: حمایت از نظام بانکی برای جلوگیری از بحرانهای آینده
سیاستهای اقتصادی کشور، به ویژه در زمینه مسکن، باید به گونهای تنظیم شود که تعادل میان نیازهای مختلف اقتصادی حفظ گردد. بانکها به عنوان یکی از اصلیترین نهادهای اقتصادی کشور، نیازمند حمایت و نظارت دقیق هستند تا بتوانند نقش خود را در توسعه پایدار اقتصادی ایفا کنند. از این رو، پیاده شدن بذرپاش از قطار دولت و تغییر سیاستهای مسکنی، گامی مهم در جهت جلوگیری از بحران بانکی و حفظ ثبات اقتصادی کشور بود.