سبک زندگیصنعت و بازرگانی

وقتی آسمان هم لاکچری شد!

بابک نبی ، این روزها آسمان هم دیگر آن آسمان سابق نیست! زمانی نه چندان دور، پرواز رؤیای دست‌یافتنی طبقه متوسط بود و حالا به افسانه‌ای برای جیب‌های پُر تبدیل شده است. انگار قیمت بلیت‌ها هم یاد گرفته‌اند پرواز کنند؛ آن هم چه پروازی! بی‌بال و پر، بی‌مهابا، درست مثل موشک‌های فضایی!

روزگاری بود که مسافران با دیدن قیمت بلیت فقط ابرو بالا می‌انداختند، حالا اما از شدت تعجب نزدیک است شاخ دربیاورند! جالب اینجاست که هر چه صندلی‌ها تنگ‌تر می‌شود، قیمت‌ها فربه‌تر می‌شوند. گویی قانون جاذبه در اقتصاد هوانوردی ما برعکس کار می‌کند؛ هر چه بالاتر می‌رویم، قیمت‌ها سنگین‌تر می‌شوند!

در این بازار آشفته، شرکت‌های هواپیمایی هر کدام ساز خود را می‌زنند. یکی می‌گوید قیمت دلار بالا رفته، دیگری از گرانی قطعات می‌نالد، آن یکی هم که اصلاً حوصله توضیح ندارد و فقط قیمت‌ها را بالا می‌برد! انگار این وسط، تنها چیزی که پرواز نمی‌کند، منطق قیمت‌گذاری است.

تماشای تابلوی پروازها در فرودگاه‌ها این روزها شبیه تماشای تابلوی بورس شده است؛ اعداد و ارقامی که هر لحظه بالا و پایین می‌پرند و البته بیشتر بالا می‌روند تا پایین! مسافران هم مثل سهامداران متضرر، با چشمانی گرد شده به این نمایش عجیب خیره می‌شوند.

جالب اینجاست که در این آشفته‌بازار، مسئولان هم هنر عجیبی در توجیه دارند. یکی می‌گوید: “قیمت‌ها منطقی است!” دیگری اعلام می‌کند: “این افزایش قیمت طبیعی است!” و سومی هم از “شرایط خاص” حرف می‌زند. انگار “شرایط خاص” تبدیل به رمز عبور همه گرانی‌ها شده است! کافی است این عبارت جادویی را به کار ببرید تا هر افزایش قیمتی توجیه شود.

در این میان، مسافران بینوا مانده‌اند چه کنند. عده‌ای دل به جاده می‌زنند و ترجیح می‌دهند ساعت‌ها در ترافیک بمانند تا اینکه یک پرواز یک‌ساعته را با قیمت نجومی تجربه کنند. برخی هم که همچنان رؤیای پرواز در سر دارند، باید قید خرید ماهانه، مهمانی رفتن و شاید حتی ناهار و شام درست و حسابی را بزنند تا بتوانند یک بلیت رفت و برگشت تهیه کنند!

داستان پروازهای داخلی ما شبیه یک کمدی-تراژدی شده است. هواپیماهایی که گاه پیرتر از مسافرانشان هستند، صندلی‌هایی که انگار برای هابیت‌ها طراحی شده‌اند و البته قیمت‌هایی که برای غول‌های افسانه‌ای تعیین شده‌اند! حتی سرویس پذیرایی هم دیگر آن شکوه سابق را ندارد؛ یک لیوان آب معدنی و کیک خشک، آن هم اگر شانس بیاورید!

و چه جالب که در این بازار آشفته، همه چیز به “عرضه و تقاضا” گره خورده است. وقتی اعتراض می‌کنی می‌گویند: “خب نخرید!” انگار قرار است مردم پرواز را از سبد مصرفی‌شان حذف کنند، درست مثل گوشت، میوه و سایر کالاهایی که این روزها به رؤیا تبدیل شده‌اند.

آژانس‌های مسافرتی هم که دیگر نمی‌دانند چطور قیمت‌ها را به مشتریان اعلام کنند. قیمتی که صبح اعلام می‌شود، ظهر نشده تغییر می‌کند و تا شب به قله‌های جدیدی صعود می‌کند! گویی بلیت هواپیما هم به جمع ارز و سکه و طلا پیوسته و هر لحظه باید قیمت‌ها را چک کرد.

در این میان، مسئولان صنعت هوایی در جلسات متعدد به دنبال “راهکار” هستند. جلساتی که معمولاً با یک بیانیه مطبوعاتی پر از اصطلاحات فنی و اقتصادی به پایان می‌رسد و البته هیچ تأثیری بر قیمت بلیت‌ها ندارد! انگار این جلسات هم مثل همان هواپیماها، فقط در آسمان سیر می‌کنند و با زمین و واقعیت‌های آن کاری ندارند.

اما شاید خنده‌دارترین بخش ماجرا مقایسه قیمت‌های داخلی با پروازهای خارجی است. گاهی هزینه یک سفر داخلی با هواپیما با قیمت یک سفر به استانبول برابری می‌کند! انگار مسیر خیلی پروازها از نظر اقتصادی معادل عبور از مرزهای بین‌المللی شده است. به قول معروف، “دلار که بالا می‌رود، ریال هم دلش نمی‌خواهد عقب بماند!”

در این کارناوال قیمت‌ها، مسافران به هنرمندان بند‌بازی تبدیل شده‌اند که باید بین زمان، هزینه و راحتی تعادل برقرار کنند. عده‌ای شب‌ها را در سایت‌های فروش بلیت شب‌زنده‌داری می‌کنند تا شاید یک بلیت ارزان‌تر پیدا کنند؛ درست مثل شکارچیانی که در کمین طعمه نشسته‌اند!

طنز تلخ ماجرا آنجاست که همه این گرانی‌ها در حالی رخ می‌دهد که کیفیت خدمات یا ثابت مانده یا حتی کاهش یافته است. صندلی‌ها همان صندلی‌های قدیمی است، تأخیرها همان تأخیرهای همیشگی و البته برخورد کارکنان هم همان برخورد سابق. فقط یک چیز تغییر کرده: قیمت‌ها!

حالا دیگر سفر هوایی به یک معیار طبقاتی تبدیل شده است. وقتی به کسی می‌گویی با هواپیما سفر کرده‌ای، چنان نگاهی به تو می‌اندازد که انگار گفته‌ای با موشک به مریخ رفته‌ای! جالب اینجاست که حتی آژانس‌های مسافرتی هم دیگر جرأت نمی‌کنند قیمت‌ها را روی تابلو بزنند، مبادا مشتری از شدت شوک، همانجا از حال برود

گوشی تو چک کن
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا