از کارخانه تا قفسه فروشگاه: هزینه اخلاق در تجارت جهانی
محمد حاجی مومنی ، در جهانی که کالاها بیصدا از مرزها عبور میکنند و برندها با وعدههای جذاب در ویترینها میدرخشند، داستانهای دیگری وجود دارد که کمتر به چشم میآیند. پشت هر تیشرت ارزان، هر گوشی هوشمند پر زرقوبرق و هر فنجان قهوه گرم، زنجیرهای از تصمیمات اخلاقی و گاهی غیراخلاقی نهفته است. زنجیرههای تأمین جهانی که ستون فقرات تجارت مدرن را تشکیل میدهند، اغلب حامل داستانهای تلخی از استثمار، نابرابری و آسیب به کرامت انسانی هستند.
در دنیای تجارت جهانی، مفاهیمی چون کار کودک، شرایط کاری غیرایمن و دستمزدهای ناعادلانه، تنها مشکلات اخلاقی نیستند؛ بلکه چالشهایی هستند که کل سیستم اقتصادی را تحت تأثیر قرار میدهند. برندهای بینالمللی که به دنبال کاهش هزینهها و افزایش سودآوری هستند، گاهی چشم خود را بر مشکلات اخلاقی در زنجیرههای تأمین میبندند. اما این بیتوجهی، پیامدهای سنگینی دارد که میتواند به اعتبار آنها و اعتماد مشتریان آسیب جدی وارد کند.
کار کودک، یکی از تلخترین مسائل اخلاقی در تجارت جهانی است. در بسیاری از نقاط جهان، کودکانی که باید در مدرسه باشند، ساعتها در مزارع، کارخانهها یا معادن کار میکنند. آمارها نشان میدهد که بیش از ۱۵۰ میلیون کودک در جهان به کار مشغول هستند، بسیاری از آنها در شرایطی سخت و خطرناک. وقتی میدانیم که این کودکان بخشی از زنجیره تأمین محصولاتی هستند که در زندگی روزمره استفاده میکنیم، باید بپرسیم: آیا راحتی ما به قیمت از دست رفتن کودکی دیگران تمام میشود؟
از سوی دیگر، دستمزدهای ناعادلانه، مشکل دیگری است که در زنجیرههای تأمین جهانی وجود دارد. بسیاری از کارگران در کشورهای در حال توسعه، با دستمزدی بسیار کمتر از حداقل معیشت زندگی میکنند. این افراد که اغلب در کارخانههای بزرگ تولیدی فعالیت میکنند، به جای زندگی شایسته، با حداقل امکانات و زیر فشارهای سنگین کاری روزگار میگذرانند. برندهای بزرگ که سفارشهای خود را به این کارخانهها میسپارند، باید مسئولیت بیشتری در قبال شرایط این کارگران داشته باشند.
اما مسائل اخلاقی زنجیرههای تأمین فقط به نیروی کار انسانی محدود نمیشود. تخریب محیطزیست، استفاده از منابع غیرقابلتجدید و انتشار گازهای گلخانهای در فرآیند تولید، از دیگر چالشهای اخلاقی تجارت جهانی است. برای مثال، تولید یک گوشی هوشمند نهتنها شامل استخراج فلزات کمیاب از معادن با آسیب زیستمحیطی گسترده است، بلکه زبالههای الکترونیکی تولیدشده نیز یکی از بزرگترین معضلات محیطزیستی به شمار میرود.
آیا راهحلی وجود دارد؟ بله، اما مسیر آسانی نیست. شرکتها میتوانند با شفافسازی زنجیرههای تأمین خود، نشان دهند که چگونه و کجا محصولاتشان تولید میشوند. همچنین، تأمینکنندگان را ملزم به رعایت استانداردهای بینالمللی کنند. دولتها نیز نقش مهمی در تصویب قوانین و مقرراتی دارند که از حقوق کارگران و کودکان حفاظت کنند. از سوی دیگر، مصرفکنندگان نیز میتوانند با انتخاب آگاهانه، فشار بیشتری بر برندها وارد کنند تا به مسئولیتهای اخلاقی خود عمل کنند.
جهان امروز، به سمت آگاهی بیشتری حرکت میکند. مصرفکنندگان از برندهایی که به حقوق انسانی و محیطزیست احترام نمیگذارند، فاصله میگیرند. در این میان، شرکتهایی که اخلاق را در تجارت خود لحاظ میکنند، نهتنها به جامعه کمک میکنند، بلکه در بلندمدت، برنده بازی خواهند بود. زیرا اعتماد، کالایی است که هیچ جایگزینی برای آن وجود ندارد.